-
پایان یک روز سخت کاری
پنجشنبه 12 مرداد 1396 11:50
-
خصوصی (رمز متفاوت)
دوشنبه 9 مرداد 1396 09:30
-
دلتنگی - دلسردی
شنبه 7 مرداد 1396 11:00
-
هفته شلوغ
چهارشنبه 4 مرداد 1396 15:59
-
درد دل (رمز متفاوت)...
شنبه 31 تیر 1396 10:30
-
دو ساله شدنمون مبارک...
سهشنبه 27 تیر 1396 13:54
امروز سالگرد عقدمونه... دقیقاً شد دو سال که با همیم، مال همیم،نفسمون به نفس هم بنده. 27 تیرماه 94 دقیقاً روز عید فطر بود که قلبها و دستامون به هم گره خورد، برای ابد،برای همیشه. کوچه مهربان،اسم کوچه ای بود که توش پیوند عشق بستیم، به نظرم یه جورایی با مناسبتی که توش اتفاق افتاد، همخوانی داشت... برعکس اسمش کوچه...
-
درگذشت نابغه ایرانی، افسوس!
شنبه 24 تیر 1396 15:25
-
بوتاکس!
سهشنبه 20 تیر 1396 16:07
-
زنان مظلوم ما + درسی که گرفتم
شنبه 17 تیر 1396 17:34
-
انگیزه های نو
شنبه 17 تیر 1396 15:38
-
تعطیلات عید فطر
شنبه 17 تیر 1396 10:00
مدتی هست که ننوشتم، گفتنی که زیاده اما از اونجاییکه حس میکنم باید خلاصه تر بنویسم دقیقاًنمیدونم چطور شروع کنم و چی بگم آخه متاسفانه من در عالم واقعیت هم گاهی پرحرفم و خلاصه گویی یکم برام سخته، یعنی بهتر بگم آدمیم که یا اصلا در جمعی حرف نمیزنم و یه گوشه کز میکنم و شنونده ام یا برعکس حسابی صحبت میکنم و برای همین شده که...
-
عید آمد و عید آمد...
یکشنبه 4 تیر 1396 13:50
قرار بود پستمو با تبریک عید فطر شروع کنم که خب یه موضوعی باعث شد بعد این مطلب بهش بپردازم. امروز همکار جدیدی برامون اومد؛ فرستادنش پیش من که یه سری توضیحات راجع به نوع و کیفیت کار و فضای کاری بهش بدم،یه آقای خیلی افتاده حال که بعد اینکه توضیحات کاری رو بهش دادم،یکم راجع به پیشنیه کاریش صحبت کرد که انگشت به دهن...
-
التماس دعا در این روزهای آخر ماه مبارک رمضان
چهارشنبه 31 خرداد 1396 16:27
دیگه آخرای ماه رمضونه، خدا رو شکر که امسالم تونستم روزه هامو بگیرم،سامانم هم تا الان به جز یک روز همشو گرفته که رکوردی در نوع خودش به حساب میاد، نیتش هر چی که هست (من یا خدا؟!!)، خوشحالم که روزشو میگیره و نمازشم کم و بیش میخونه. قبل از عقد و ازدواجمون با اینکه بارها راجع به اینکه برام نمازخون بودن همسرم مهمه با سامان...
-
شب قدری که قدرشو ندونستم...
چهارشنبه 24 خرداد 1396 15:59
19 روز گذشت....خیلی زود.... دیشب برخلاف سالهای گذشته قسمت نشد بتونم شب قدرمو به دعا و نیایش با معبودم بگذرونم، همش به کار خونه و آشپزی و نظافت گذشت. حیف شد،دلم سوخت،ساعت دو و نیم که بالاخره از کارهام فارغ شدم، از خستگی چشمام باز نمیشد، به زور زیر لب چند تا ذکر گفتم و خوابیدم تا سه و ربع که برای سحر بیدار شدیم و...
-
خصوصی (رمز متفاوت)
چهارشنبه 17 خرداد 1396 10:40
-
............
چهارشنبه 10 خرداد 1396 17:04
-
رمضان، ماه مهمانی خدا
شنبه 6 خرداد 1396 14:27
امروز شنبه اولین روز ماه مبارک رمضان هست و من قرار بود روزه باشم،اما واقعاً آدم از فردای خودش خبر نداره درسته ها، بعد خوردن سحری و مسواک زدن، حالت تهوع بهم دست داد، اولش فکر کردم یه چیز معمولیه که معمولاًسحرها بعد مسواک زدن و آب خوردن قبل اذان برام پیش میاد،به پشت دراز کشیدم،اما اینبار فرق داشت و هر کاری میکردم...
-
سفرمون به رشت + انتخابات
دوشنبه 1 خرداد 1396 11:31
-
تغییر...(رمز متفاوت)
شنبه 23 اردیبهشت 1396 10:19
-
خوابهای عجیب (رمز متفاوت)!
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 09:56
-
اتفاقات این چندوقت اخیر
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 11:22
-
روزمرگی
شنبه 2 اردیبهشت 1396 11:39
-
خوب نیستم....
چهارشنبه 30 فروردین 1396 10:30
-
خبر خوب...
شنبه 19 فروردین 1396 13:15
-
خاطرات نیمه دوم تعطیلات
سهشنبه 15 فروردین 1396 14:33
تعطیلات هم تموم شد و برگشتم سر کار. خدا رو شکر که خیلی خیلی بهمون خوش گذشت... واقعاً خوشحالم که نیمه دوم تعطیلات هم تونستم دو روز یعنی روزای سه شنبه و چهارشنبه رو از سر کارم مرخصی بگیرم و بریم شمال پیش خانواده همسرم. به قدری روزهای خوبی داشتم که الان شدیداً دلتنگ هستم و دوست دارم دوباره به اون روزها برگردم، به کوه و...
-
تعطیلات عید +سالگرد ازدواجمون
یکشنبه 6 فروردین 1396 16:50
-
سالی که رفت،سالی که می آِید...
شنبه 28 اسفند 1395 11:42
-
روزهای آخر سال و مشغله های بیشمار من
سهشنبه 24 اسفند 1395 15:27
روزای آخر ساله... قشنگ بوی سال نو رو حس میکنم. دست فروشای نزدیک خونمون تعدادشون خیلی بیشتر از قبل شده، همین میگه تو یک قدمی نوروز قرار داریم. از حالم بخوام بگم نه خوبم نه بد، بیشتر از هر چیز دیگه ای خسته ام، بیشتر از جهت فیزیکی، انقدر کارهای جورواجور طی این دو سه هفته انجام دادم که بدنم شدیداً کوفته شده، به حدی که...
-
جریان مهمونی
چهارشنبه 18 اسفند 1395 17:14
-
باز هم صبر (رمز متفاوت)...
چهارشنبه 11 اسفند 1395 17:06