-
متفرقه
چهارشنبه 10 آبان 1396 18:02
-
کاش میشد بیخیال بود...
یکشنبه 7 آبان 1396 17:15
-
از هر دری
چهارشنبه 3 آبان 1396 10:11
-
نبرد سخت با درون
دوشنبه 1 آبان 1396 13:44
-
دلخوشیها کم نیست، نباید از یاد ببرم...
چهارشنبه 26 مهر 1396 14:50
-
آخر هفته با طعم آشپزی
شنبه 22 مهر 1396 12:41
و باز هم مرضیه و درست کردن غذاهای جدید در روز پنجشنبه و جمعه. خودمم دارم کم کم با خودم حال میکنما، وقتشه مثل شهردار منطقه یک رشت که خودش خودشو کارمند نمونه معرفی کرده بود ، یه نامه از سیستم اداری بزنم به خودم و خودمو به عنوان کدبانوی نمونه معرفی کنم یه رونوشت هم بزنم به شوهرم و مادرشوهر و خواهرشوهرم! بعد به خودم هم...
-
هوای ابری
چهارشنبه 19 مهر 1396 08:52
-
اون روی مرضیه :)
یکشنبه 16 مهر 1396 08:55
-
ماجرای این چندروز تعطیلی
سهشنبه 11 مهر 1396 14:35
-
داییهای مظلومم + التماس دعا
جمعه 7 مهر 1396 03:43
بالاخره تصمیم بر این شد که فردا ظهر با خواهر بزرگم بریم سمنان و تاسوعا و عاشورای امسالو اونجا باشیم. اولین باریه که سامان داره برای تاسوعا و عاشورا میره سمنان. خودم هم سالهاست که در این ایام اونجا نبودم و برای خودم هم بد نیست به یاد گذشته ها این دوروزو برم اونجا... دیشب یه عالم خدا رو شکر کردم که در نهایت تصمیم گرفتیم...
-
نامردی
چهارشنبه 5 مهر 1396 14:59
-
رمزی شدن پستها
چهارشنبه 5 مهر 1396 14:35
تصمیم گرفتم به جای رمزی کردن کل وبلاگم به پیشنهادی یکی از دوستان خود پستها رو تک تک رمزی کنم. حس کردم رمزی کردن خود پستها چندان فرقی نداره با رمزی کردن کل وبلاگم. برای دوستانی که ازم درخواست رمز کردند رمز پستها رو میفرستم، رمز پستهای معمولی که قبل خوندن وبم توسط اون پست فطرت رمزدار نبودند، همیشه ثابته اما اگر بالای...
-
رمزی شدن وبلاگم
سهشنبه 4 مهر 1396 10:19
وبلاگم امروز یا فردا بطور کامل رمزدار میشه، لطفا هرکسی که رمز میخواد بهم یه آدرس وبلاگی بده که حداکثر همون امروز یا فردا براش بفرستم...فقط به آشناها میدم آدرس رو. بعدا توضیح میدم بهتون فقط اینو بگم که متاسفانه یکی از آشنایان که ظاهراً زندگی من خیلی براش مهم بوده اومده و وبمو خونده! براش بینهایت متاسفم و میدونم جواب...
-
خصوصی (رمز متفاوت)
دوشنبه 3 مهر 1396 10:15
-
متفرقه...
شنبه 1 مهر 1396 16:02
-
شهریوری که تلخ به پایان میرسه
شنبه 25 شهریور 1396 19:17
پنجشنبه ظهر حدودای ساعت 2 بود، تازه رسیده بودم خونه مامانم که دیدم سونیا خواهر سامان داره بهم زنگ میزنه، جواب دادم،گفت مرضیه جون اتفاق بدی افتاده، پسرعموم فوت کرده! دستام یکدفعه یخ کرد! اصلا موندم! گفتم آخه چطور؟ چندسالش بود مگه؟ گفت 26، 27 سال! پرسیدم آخه چی شد یکدفعه؟ گفت تو خواب سکته کرده خفه شده! اصلاً سرتاپام...
-
دلتنگی پائیزی
سهشنبه 21 شهریور 1396 15:34
-
تعطیلات
دوشنبه 20 شهریور 1396 16:26
-
خصوصی
چهارشنبه 15 شهریور 1396 09:07
-
اتفاق خوب اول هفته
سهشنبه 14 شهریور 1396 10:57
-
بعد از تو آفتاب سیاه است....
یکشنبه 12 شهریور 1396 11:43
امروز یکشنبه دوازده شهریورماه سالگرد آسمونی شدن خواهر عزیزم ریحانه ست. و من امروز یکبار دیگه به اندازه تمام سالهایی که ندیدمش و نبوییدمش به یادش بودم و برای مظلومیتش و اونهمه دردی که کشید اشک ریختم، امروز صبح باهاش صحبت کردم و گفتم ریحانه جان 15 ساله که یک روز از یاد و خاطرم نرفتی،15 سال شد که خواهرتو تنها گذاشتی و...
-
گاهی از هم تعریف کنیم + اعترافات + پست کمی تغییر کرد:)
چهارشنبه 8 شهریور 1396 11:18
-
مهمونی آخر هفته
سهشنبه 7 شهریور 1396 11:56
آخر هفته مهمون دارم و حسابی استرسشو گرفتم. فعلاً هم که وقت نکردم کارهامو انجام بدم.امروز عصر هم که وقت دندونپزشکی دارم و عملاً دیروقت میرسم خونه. سامان قول داده امروز که میرسه خونه، همه جا رو تمیز و مرتب کنه تا لااقل نگران تمیزکردن خونه نباشم. خریدا رو هم که دیشب براش لیست کردم بگیره و بیاره. به خاطر یه مشکلی هم که...
-
آخر هفته ای که گذشت...
شنبه 4 شهریور 1396 13:33
-
حالم بده
چهارشنبه 1 شهریور 1396 16:29
-
روزمرگی
یکشنبه 29 مرداد 1396 14:03
-
خاطره لعنتی (رمز متفاوت)
سهشنبه 24 مرداد 1396 15:40
-
از هر دری سخنی...
یکشنبه 22 مرداد 1396 17:29
-
نیاز به شروع دوباره
چهارشنبه 18 مرداد 1396 16:12
-
خصوصی! (رمز متفاوت)
چهارشنبه 18 مرداد 1396 12:26