بیم و امید

زندگی من در بیم و امید می گذرد... (برای دریافت رمز پستها از قسمت تماس با من اقدام کنید)

بیم و امید

زندگی من در بیم و امید می گذرد... (برای دریافت رمز پستها از قسمت تماس با من اقدام کنید)

ادامه ماجرای خواهرجان...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

نمایی واقعی از یک صحنه زندگی!!! "عنوان قبلی عوض شد:) "

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

جار و جنجال آخر هفته گذشته (رمز ثابت همیشگی)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

انصراف از تغییر رمز

تو پست قبل کامنتهای زیادی دریافت کردم و بر اساس حرفهایی که دوستام گفتند حس میکنم تا حدی دچار سوء تفاهم شدم، ظاهرا خیلی از دوستان به خاطر مشکلات فنی بلاگ اسکای امکان بازکردن وبلاگ رو نداشتند و یا نظر نمیتونستند بذارند و نظراتشون به من نمیرسیده یا مثلاً میپریده.

ضمن اینکه باز هم تاکید میکنم من به هیچ عنوان دنبال بالارفتن نظرات نبودم، هر چند طبیعیه که هیچ وبلاگ نویسی از بی تفاوتی محض خوشش نمیاد اما من به اندازه کافی از طرف دایره نزدیک دوستانم بازخورد داشتم و ابداً مشکلم نظر گذاشتن و نگذاشتن نبود چرا که با توجه به وضعیتم خیلی هم نمیتونم پای سیستم بشینم و پاسخگوی حجم زیاد نظرات باشم بخصوص که عادت هم دارم طولانی جواب میدم (که البته خوب هم نیست  و دلم میخواد کمتر در جواب بنویسم)، فقط دلم میسوخت که یه سری از افراد وقتی دیدند مطالبم رمزی شده، با کلی اصرار و آشنایی دادن که من از طرف فلان وبلاگ میشناسمت و ... درخواست رمز کردند، منم اگر رمزی کردم به خاطر این بود که توسط دو سه نفر آشنا خونده شده بودم و خیلی برام گرون تموم شده بود. بنابراین هر غریبه ای که پیام میداد و وبلاگ هم نداشت و درخواست رمز میکرد برای من سخت بود براحتی اعتماد کنم و همش میگفتم نکنه همون آدمی هست که آشنامه و داره اینطوری رمز رو میگیره، اما آخرش دلم نمیومد و میگفتم بدبین نباش دختر و داره راست میگه و میرفتم و از طریق ایمیل رمز رو بهشون میدادم، بعد میدیدی که بعضی از همونها حتی یکبار هم روشن نشدند و حتی برای یه دونه مطلب هم اظهار نظری نکردند، خب آدم حس سوء استفاده بهش دست میده. انگار که سرش شیره گذاشتند... هشتاد درصد تغییر رمزم بابت اونا بود، بقیش هم خب یه دلخوری و سوء تفاهم از طرف یه سری از وبلاگ نویسها بود که متوجه شدم ناشی از برداشت اشتباه بوده.

از اونجاییکه مجدداً درخواست زیادی برای دریافت رمز در پست قبل داشتم و هرجور حساب میکنم میبینم دلم نمیاد رمز رو به درخواست کننده هایی که قبلاً هم به همین شکل رمزم رو درخواست کرده بودند ندم و خودم حس بدی میگیرم، و با توجه به سوء تفاهمایی که گفتم، موقتاً از تغییر رمز منصرف میشم و به همون رمز قبلی و همیشگی برمیگردم تا ببینم بعد چی میشه... پستهایی که از نظرم خصوصی تر بودند طبق رویه قبلی که از چندماه پیش در پیش گرفته بودم، با عنوان (رمز متفاوت) مینویسم و رمز متفاوت با رمز همیشگی رو به دوستانی که بیشتر اعتماد دارم تقدیم میکنم.

بلاگ اسکای هم این روزها شدیداً بازی درآورده و میترسم باز مجبور شیم به کوچ کردن، میبینم که چندتا از دوستان چنین تصمیمی دارند، کاش مدتی دست بکشیم تا ببینیم اوضاع بلاگ اسکای بهتر میشه یا نه.

پست بعدی با رمز همیشگی قابل خوندن هست. آخر هفتتون بخیر و شادی